حاجمحمدمحسن طیرانی، عطارزادهای است که علم طبابت را از پدرش، حاج احمد و او از پدر و پدربزرگش، ملاعلی و ملااحمد عطار آموخته است. پدربزرگش، مغازه عطاری در پنجراه پایینخیابان داشت و مردم برای مراجعه به او تا نیمهشب در صفهای طولانی منتظر میایستادند.
هفت بهار از وقتی که حاجاحمد از دنیا رفته میگذرد، اما فرزندان و نوههای او میراثدارش هستند. بناست خاندان طیرانی نسخهها و فرمولهای ترکیبات تجویزی پدربزرگشان را گردآوری و بهصورت کتاب منتشر کنند.
حاج محمد محسن از وقتی یادش میآید با برادر بزرگتر به حجره عطاری پدر و پدربزرگش رفت و آمد داشت. او تعریف میکند: ما در خانه پدربزرگم در کوچه حسنقلی پایین خیابان زندگی میکردیم. مغازه پدربزرگم نزدیک خانه مان بود. برای تهیه مایحتاج منزل زیاد به این مغازه میرفتیم. قدیم عطاری به شکل امروزی نبود.
عطارها زیر نظر اداره قند و شکر و خو ار بار بودند. یعنی عطارها مغازه خوار بار فروشی داشتند، درکنارش داروهای گیاهی مثل گل گاوزبان، میخک، دارچین و ... به صورت خرده فروشی به مردم داده میشد، اما از اواخر دهه ۴۰ یعنی بعد از فوت پدر بزرگم اتحادیه گیاهان د ارویی مستقل شد.
او روزهایی را به خاطر میآورد که پدر خودش برای جمع آوری گیاهان دارویی به دل کوه و دشت میزد، اما وقتی سن و سالش بیشتر و ازطرفی درخواست برای آموزش زیاد شد، به چندنفر آموخت که داروهای مورد نیازش را جمع کنند؛ «اوایل چند نفر از شاگردان پدرم جمع آوری گیاهانی، چون گل بابونه، خارمریم و ... را انجام میدادند.
بعدها چند کارگر گرفت و آنها از برج ۳ تا ۶ در بیابانها و کوههای اطراف سفارش هایش را جمع میکردند. آنها گاهی تا چند ماه در بیابان بودند و همان جا چادر میزدند. آن زمان در سرای احمدیان دو انبار بزرگ داشتیم که گل و گیاه در همان جا شسته، الک و بسته بندی میشد.»
او با خنده میگوید: البته آن زمان دست، کم بود و اداره منابع طبیعی هم کاری به کار عطارها نداشت. از وقتی در هر کوچه و خیابان پشت هم عطاری باز شد و فضای مجازی هم از عطارهای تجربی پرشد، اداره منابع طبیعی ممنوعیتهایی برای برداشت خودسرانه گیاهانی که جنبه دارویی دارند، وضع کرد.
حاج محمد محسن نزدیک شصت سال از خدا عمر گرفته و بیشتر عمرش را در کنار پدر تجربه آموخته است. او از بیماریهای آن روزها میگوید که اغلب آنها بر اثر نبود بهداشت و سوء تغذیه رخ میداد؛ «کچلی، تراخم و عفونت، وبا، اسهال، دردهای پا و کمر بیشترین دلیل مراجعه مردم قدیم بود.
دردهای مربوط به معده و کمر و پا در بزرگ ترها دیده میشد و در بچهها وجود انگل و دل درد شایع بود. همه این دردها هم به دلیل نبود بهداشت پیش میآمد. حمامهای خزینهای که از صبح سحر تا نیمه شب هر کسی واردش میشد، خود منبع شیوع انواع مرض و بیماری بود.»
او ادامه میدهد: آب لوله کشی نبود. پارچه یا توری سر لوله آب چاه میبستند که کرمهای قرمز و حشرات ریز داخل آن جمع میشد. اما بچهها گاه از همان آب جوی که آلوده به نجاسات و پر از انگل بود، میخوردند؛ همین سبب اسهال و استفراغ و دل درد میشد.
این عطار منشأ بیماریهای قدیم را رعایت نکردن بهداشت و ناآگاهی مردم و سوء تغذیه میداند و منشأ بیماریهای امروزی را مشکلات روحی و روانی و اعصاب؛ «امروز اغلب دردها منشأ روحی و روانی دارد. سردردهای میگرنی، مشکلات پوستی، ریزش مو حتی فشار خون و ناراحتیهای قلبی عروقی و آلزایمر، یک سرش به اعصاب ضعیف برمی گردد. به همین دلیل در کنار تجویز داروی مختص درد حتما یک آرام بخش و تقویت کننده اعصاب هم تجویز میکنم.»
حاج احمد، پدر حاج محمدمحسن، مدتی در مجلات، رادیو و تلویزیون و دانشگاهها مشاوره میداد. او در کنار دریافت مجوز از اتحادیه گیاهان دارویی، از دانشگاه علوم پزشکی هم جواز طبابت داشت. حاج احمد سال ۹۷ از دنیا رفت.
طیرانی تعریف میکند: یک روز فردی به پدرم مراجعه کرد که سه تا از رگهای قلبش گرفته بود و نزد یکی از فوق تخصصهای قلب مشهد قرار آنژیو داشت تا رگهای بسته را باز کند. پدرم داروهایی تجویز کرد. سه هفته بعد آن شخص به مغازه پدرم آمد و برگهای نشانش داد که رویش شماره دکتر بود و گفت دکتر از شما خواسته با او تماس بگیرید.
صحبتهای آن دو درباره تأثیر داروها و باز شدن عروق بیمار بود. بعد از آن، دکتر بیماران با درد مشابه را اول نزد پدرم میفرستاد. اگر دارو روی آنها جواب نمیداد، بعد اقدام به عمل میکرد. آن پزشک مرحوم دکتر ایرج ناظم بود؛ خود ایشان هم تا اواخر عمر برای درمان چربی خون از داروهای گیاهی استفاده میکرد، چون معتقد بود عوارض کمتری دارد.
او از نیت پدرش میگوید که میکوشید بیمار درمان شود؛ «یکی از دلایل شلوغی عطاری پدرم همین بود. به این حرفه چشمدات مالی نداشت. اگر بیمار با داروی ارزانی مداوا میشد، حتما همان دارو را تجویز میکرد. پایین خیابان که بودیم، مراجعان ما اغلب افراد ندار و مستضعفی بودند که حتی پول دارو را نداشتند. به جای پول، نان شیرمال یا چند دانه تخم مرغ میآوردند. پدرم هم دستشان را رد نمیکرد و معمولا صبحانه ما نان شیرمال بود و چای داغ.»
از قدیمیهای طب سنتی که میپرسم، به انگشتان دستش اشاره میکند و میگوید: امروز تعداد اطبای سنتی که بلد کار باشد به شمار انگشتان دست هم نمیرسد. قدیمیها فوت کرده اند و معمولا پسرهایشان عطاری پدر را میگردانند؛ چند نفر قدیمیای که زنده اند، مانند آقا علی عطار در ایستگاه سراب راسته خیابان امام خمینی (ره)، عطاری مدرسی ها، حکیم مؤمن و... اعضای مجمع حکما هستند. یک روز در ماه اعضای این مجمع برای شور و مشورت درباره بیمارانی که تجویزها روی آنها جواب نداده است، دور هم جمع میشوند.
یک عطار واقعی باید هم تجربه کافی داشته باشد و هم بیماریها و داروهای گیاهی مناسب برای درمان را بشناسد
طیرانی، طب سنتی و پزشکی را لازم و ملزوم هم میداند و میگوید: این دو در کنار هم تکمیل کننده هستند. در این مجمع پزشکان علا قهمند به طب سنتی هم حضور دارند و بعد از بررسی وضعیت بیماری که از طب سنتی نتیجه نگرفته است، او را برای درمان به دانشگاه علوم پزشکی معرفی میکنند.
داروی سقط جنین از ممنوعهایی بود که در عطاریهای قدیم پیدا نمیشد؛ «اعتقادات قوی و پایبندی به شرعیات سبب شده بود این دارو در عطاریهای قدیم به فروش نرود. پدر من هم سفارش کرده بود از فروش این دارو اجتناب کنم؛ زیرا آن را با قتل عمد یکی میدانست. بیماران مبتلا به تومور و انواع سرطان از همان اول به پزشک ارجاع میشوند. این بیماران باید تحت نظر پزشک و متخصص باشند. بیماری که در کما رفته است نیاز به درمان علمی دارد؛ طب سنتی برای این بیماران جواب نمیدهد.»
طیرانی عمرش را در میان گل و گیاهان دارویی گذرانده است و چشم بسته با لمس هر گیاه میتواند بفهمد چه گیاهی است و چه خواصی دارد و برای چه دردی مصرف میشود. او میگوید: پدرم از پدر و پدربزرگش علم طبابت را آموخت که منحصر به خودشان بود. خیلی از نسخ و فرمولها و ترکیبات دارویی آنها حفظ و جمع آوری شده است و در صدد تهیه کتابی هستیم که این اطلاعات در گذر زمان به فراموشی سپرده نشود.
او در حالی که با افسوس سری تکان میدهد، میگوید: متأسفانه امروز در هر کوچه پس کوچهای یک عطاری باز شده است. عطارها صرفا با گذراندن یک دوره کوتاه طب سنتی، اقدام به تجویز دارو و درمان مردم میکنند، در حالی که یک گیاه ممکن است درمان درد باشد، اما عوارض دیگری هم داشته باشد. به همین دلیل یک عطار باید دانش جامعی از همه بیماریها داشته باشد.
ممکن است دارویی برای فرد مبتلا به قند خون خوب باشد، اما اگر همان فرد فشار خون داشته باشد، برایش سم باشد. برای همین یک عطار واقعی باید هم تجربه کافی داشته باشد و هم بیماریها و داروهای گیاهی مناسب برای درمان را بشناسد.
* این گزارش شنبه ۲۵ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۲ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.